سلام دوستای خوبم، میگم که من خیلی تغییر کردم، یادتونه خانوم رشیدی رو که اول سال میگفتم که چقدر دوستش دارم؟؟؟ خوب الان می بینم اونقدرا هم دوستش ندارم، یعنی اون چهره ی قبلیش دیگه جلو روم خراب شده، به خاطر هزار و یک دلیل، بهش گفته بودم که از دستش ناراحتم، امروز منو صدا کرد که بهش بگم چرا ناراحتم، اما من هیچی نگفتم، چون امروز دیدم دیگه چزی ندارم که بهش بگم، یعنی اون چیزایی که قبلا مهم بود برامو آزارم میداد و ناراحتم میکرد، امروز اونقدر بی اهمیت بودن که به زبون نیاوردمشون، در واقع خود خانم رشیدی دیگه خیلی برام مهم نبود، بهش پی ام دادم که دیگه ناراحت نیستم از دستش، میدونید چی گفت؟گفت خداروشکر. همین ، برای همین باز اعصابم خورد شد، چون به جوری نشون میداد که خیلی براش مهمه اما با این جوابش دیدم خیلی هم براش مهم نیست، بی خیال

خیلی دوست داشتم الان یه کتابی تو دستم داشتم که بخونمش و باهاش زار زار گریه کنم، در حال حاضر همیچین کتابی رو در دسترس ندارم.

اینجا رو توی تابستون شاد دوباره فعالش کنم. شایدم همین طوری گاهی بیام یه چیزی بنویسم و برم. 

به هر حال این هیچی از اینکه دوستتون دارم کم می کنه

پ.ن: درباره ی من تغییر کرد اگه دوست داشتید میتونید توی منو پیداش کنید، البته باید خیلی وقت پیش تغییر میکرد، چون من خیلی وقته اون دختر شنگول سابق نیستم

دوستدار شما:)

پ. ن2:چقدر بده که توی تلگرام یکی سین کنه ولی جواب نده خداییش اینطوری نباشید خواهش

پ.ن3:امسال که برای من سال مزخرفی بود ، اما امیدوارم سال خوبی رو شما سپری کرده باشید.!


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها